مقاله در خصوص انقلاب اسلامی ایران :

انقلاب ایران، در نوع خود، و نیز در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان، از لحاظ تکوین، حرکت، روند و نتیجه ی آن دارای ویژگی های کم

نظیری بود. وجه مشترک پیدایش همه ی انقلاب ها، کم و بیش یکسان است. همگی ریشه ی طبقاتی و اجتماعی دارند، هنگامی که

ظلم و فساد و بی‏کفایتی نظام حاکم تحمل ناپذیر شد، توده‏ها به حرکت در می‏آیند، طغیان می‏کنند، نمایندگان سنتی خود را کنار می‏زنند و

موانعی را که بر سر راهشان قرار دارد، درهم می‏کوبند تا رژیم حاکم را بر اندازند و به جای آن نظام جدیدی که امیال و خواست های آنها را
تامین کند، بر پا سازند.

مقدمه:

انقلاب ایران، در نوع خود، و نیز در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان، از لحاظ تکوین، حرکت، روند و نتیجه ی

آن دارای ویژگی های کم نظیری بود. وجه مشترک پیدایش همه ی انقلاب ها، کم و بیش یکسان است.

همگی ریشه ی طبقاتی و اجتماعی دارند، هنگامی که ظلم و فساد و بی‏کفایتی نظام حاکم تحمل ناپذیر

شد، توده‏ها به حرکت در می‏آیند، طغیان می‏کنند، نمایندگان سنتی خود را کنار می‏زنند و موانعی را که بر سر

راهشان قرار دارد، درهم می‏کوبند تا رژیم حاکم را بر اندازند و به جای آن نظام جدیدی که امیال و خواست

های آنها را تامین کند، بر پا سازند.


مبانی نظام سیاسی در انقلاب اسلامی:

دین و سیاست از دیرباز با یکدیگر تبادل و تعامل داشته‌اند. دین با تولیداتی مانند «وجدان جمعی» ، «انسجام

اجتماعی»، «الگو سازی»، «کنترل درونی»، «مشروعیت» همواره نیازهايی را در نهاد‌های غیر دینی

نهادهای سیاسی برطرف می‌کرده و در مقابل، نیازخود به اقتدار، حمایت، فعالیت‌های تبشیری و تحقق

آرمان‌ها را بوسیله نهادهای سیاسی برآورده می‌ساخته است.

در ابتدا باید کمی توضیح داد که امت اسلام بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) بر سر انتخاب جانشین

دچار اختلاف شدند و در نتیجه مسلمانان به دو گروه عمده تقسیم شدند: شیعیان و اهل سنت که نظر

شیعه درباره جانشین پیامبر (ص) و در واقع سیاست، به شدت آرمان خواهانه می‌باشد. البته در اینجا لازم

به ذکر است که گفته شود که عده‌ای سعی نمودند تا اعتقادات سیاسی شیعیان را، چیزی شبیه فیلسوف

– شاه افلاطون و روی آوردن ایرانیان به عقاید شیعی را همین امر بدانند که این نسبت دادن‌ها و شبیه

سازی‌ها پیش از آن که یک کار قاعده‌‌مند علمی باشد، افتراهایی است که بیشتر از جانب مخالفین تشیع و

خصوصاً مخالفین ائمه اطهار (ع) شکل گرفته ، که دراین مجال امکان توضیح آن باعث شده است تا شیعیان

مخالفت با وضع موجود و نظام حاکم را جزء اصول اولیه اندیشه سیاسی شان قرار بدهند، البته لازم به ذکر

است که همیشه مخالفت با وضع موجود با موفقیت همراه نبوده است و حتی گاهگاهی شیعیان به علت

مناسب نبودن شرایط به سمت مصلحت اندیشي روی می‌آوردند و در این راستا بایستی گفت که در واقع،

فقهای اسلام از جمله فقیهان شیعه، در زمینه حقوق اساسی، فقه سیاسی و مشروعیت حکومت‌ها،

همواره با عنایت به واقعیت‌های سیاسی زمان خود، باب اجتهاد را باز نگاه داشته‌اند.

با توجه به این مسعله می‌توان گفت که یک شیعه، هیچ وقت نمی‌توانست مشروعیت حکومت‌هایی را بپزیرد

که قدرت را از راه‌های نامشروع بدست آورده است و برخلاف ضوابط شرعی آن را اعمال می کند و لذا اگر

شیعیان مجبور به تأیید و حمایت از چنین حکومت‌هایی بشوند به دلایل فرعی و ثانوی می‌باشد. همان طور

که سابقاً گفته شد تا زمان تأسیس سلسله صفویه، ایران پس از ظهور اسلام، دارای استقلال سیاسی نبود

ولیکن با روی کار‌آمدن صفویان و رسمی شدن مذهب تشیع در ایران، وضع شیعیان نسبت به گذشته بهتر

شد.


بررسی و تبیین چشم انداز های پیش روی انقلاب اسلامی:

در دوران کنونی، سکولاریزم به عنوان شرط توسعه و پیشرفت جوامع غیرمذهبی شناخته شده است و لیکن

اسلام در بین خود و سکولاریزم جدید مرزبندی و غیريت سازی نموده است. همانگونه که تعلیمات

کاتولیک‌های مسیحی مبنی بر رهبانیت را نیز مردود اعلام نموده است. لذا بایستی گفت که نگرش اسلام

به امور دنیوی، نگرش ویژه و منحصر به فردی می‌باشد که به قول لویی گارده: « اسلام، مستقیماً به همان

اندازه به امور دنیایی مسلمانان بستگی دارد که به امور دینی و ایمانی ایشان» و به عبارت دیگر مسلمانان

به همان اندازه که در امور دینی و ایمانی خویش متصل و وابسته به اسلامند، در امور دنیوی خویش هم

لزوماً به اسلام وابستگی و پیوند دارند، در نگرش اسلامی، اهمیت دنیا در آماده کردن انسان برای ورود به

جهان آخرت است. جاودانگی در حیات اخروی دست و دنیا مزرعه آخرت است . بنابراین همه امور دنیوی،

مربوط به انسان، در جهت آماده ساختن انسان برای منزلگاه آخرت کاربردی دارندو بالطبع و به طریق اولی

سیاست و قدرت و دولت نیز جزء همین امور دنیوی مرتبط با انسان به حساب می‌آیند

با انقلاب اسلامیس سیاست هم معنای دیگری پیدا کرد، به عبارت دیگر با روی کارآمدن

نظام اسلامی در ایران، سیاست معانی تازه ای یافت، سیاست در نگرش ایرانی اسلامی، علاوه بر اینکه،

شامل دو بعد دنیوی و انسانی است ، بعد دیگری نیز دارد که از جنبه‌ای بر خود آن، احاطه دارد. و بدین سبب

سیاست دین مهمتر از سیاست به معنای جدید آن می‌باشد و سیاست دین چیزی نیست جز ارتباط

سیاست با غیب و خداوند و آخرت که در بعد توحیدی سیاست قرار می‌گیرد.

آینده انقلاب در چشم انداز نظام های اسلامی:جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب، با محیط کاملاً متفاوتی مواجه شد. انقلاب، نظم مسلط جهانی را به

چالش بنیان کن فرا خواند و بحرانی بس شگرف را به کالبد نظام بین الملل تزریق کرد. محیط برآمده

از انقلاب و از منظر دیگر، محیطی کاملاً ایدئولوژیک بود. استعمارها و هنجارهای ارزشی همه چیز را در خود

مجذوب کرده بودند. شکل بندی (فرماسیون) اجتماعی دگرگون شده بود. «خود» و «دگر» تعریفی بس

متفاوت یافته بودند. سویه‌های کارکرد نظام (در عرصه درون و برون) اهدافی انقلابی را نشانه رفته بودند.

مرزهای جغرافیایی، جای خود را به مرزهای ایدئولوژیک داده بودند. هویت اسلامی، جایگزین هویت ملی

شده بود. علت‌ها، بر جایگاه و منزلت دولت‌ها تکیه زده بودند. «نَه» بزرگِ انقلاب. موازنه‌ای منفی بین دو

ابرقدرت مسلط جهانی ایجاد کرده بود. تمامی زنجیره‌های دفاعی- امنیتی- گسلیده شده بودند و امنیت

نظام، امنیتی آرمانی تعریف شده بود.

امنیت آرمانی، «حفظ» را در گرو «بسط» قرار داد. تأمین و تحفظ فیزیکی، به دست فراموشی سپرده شد. در

مرکز شغل گفتمان امنیتی، پاسداری از «ارزش‌ها» را نشاند: به ارزش‌ها نیز، از منظری کاملاً ایستادی و

ایدئولوژیک نگریست. حفظ «خود» و حفظ «تمامیت ارضی» صرفاً در سطح و نگاهی دوم، تأمل و تدبر قرار

گرفتند. به «تئوری بقاء» از منظری بدبینانه نگریسته شد (الاوان الدعی این الدعی قدر کزنی بین اسنترین

، بین السله و الذله و هیهات منا الذله- امام حسین(ع) برای «سیاست نیز، مصداق‌های سکن جستجو کرد).

چهره مادی «منافع» و «مصالح» زدوده شد. «تهدیدات» به اعتبار میزان، شدت و قدرت آسیب زایی شان

نسبت به تمامیت و هویت ارزشی نظام، تعریف و طبقه بندی شدند. از منظری فراملي ، به امنیت ملی

نگریسته شد و ستون‌های امنیتی نظام انقلابی، جایی فراسوی مرزها و در میان جامعه بزرگ معتقدین بنا

شدند. قدرت «متافیزیکی» جایگزین قدرت «فیزیکی» شد و نهایتاً رویکرد نرم افزارانه (امنیت مبتی بر

مشروعیت و مقبولیت نظام)، به عنوان رویکرد مسلط امنیتی کاملاً فضا را برای طرح رویکرد‌های تحت افزارانه

تنگ کرد. اگر چه، ابعاد مختلف این نوع رویکرد تئوریزه نشده بود، لیکن از آن جایی که چنین نگرشی به

جامعه، سیاست و امنیت ملی، اساساً درآمد طبیعی بود و کاملاً با گفتمان و نظام برآمده از آن همخوانی

داشت، به سادگی و به طبیعی ترین شکل در سطح تصمیم گیری‌ها و جهت‌گیری‌های استراتژیک نظام

رسوب کرد و آنان را که استعداد تطابق و قرار گرفتن در «زنجیره همگونی» را نداشتند به حاشیه راند و «دگر

درون» خود تعریف کرد. تک هسته‌ای بودن (تأمین و تحفظ آرمان‌ها به مثابه ثقل گفتمان)، راهبرد « بسط

محورانه» تأکید تئوری انقلاب مستمر در مقابل تئوری بقاء ، جهت‌گیری‌های غلیظ ایدئولوژیک طرح دارالاسلام

در مقابل دارلحرب ، بهره جستن از میکروفیزیک قدرت و میکروپلتیک میل‌ها، از شاخصه‌های بارز این نوع

نگرش بودند.

انقلاب اسلامی؛ با تمامی وجوه و ابعاد مدرنش، انقلابی بود با نام خدا، گفتمان انقلاب اسلامی، نه تنها

مذهب را به عنوان «دگر» ایدئولوژیک خود تعریف نکرد، بلکه تارو پودی کاملاً مذهبی یافت. انقلاب اسلامی،

روح جهان بی‌روح شد،انقلاب تهی دستان با تکیه بر چهره متفاوتی از قدرت، یعنی چهره معنوی، روحانی و

ایدئولوژیک (چهره سوم و چهارم قدرت) به شالوده شکنی و اسقاط قدرت پنجم نظامی جهان

پرداخت، انقلاب همچنین: انقلاب دگر ایدئولوژیک غرب بود، طنین صدایی بود که شأن مرکزی و گفتمان تک

گفتار و کلام محورغرب را به چالش بنیان کن فرا خواند. نظام نوپای برآمده از انقلاب، نظم حاکم جهان را

دستخوش تغییری ژرف کرد. متغیرهای بی بدیهی را به محیط بین الملی تزریق کرد و قدرت‌های بزرگ را با «

تهدیدات» و « فرصت‌ها» چند مواجه کرد.


نتیجه گیری:

بدین سان، انقلاب، رژیم و جامعه انقلابی، از همان اوایل تولد، با بحران همراه و همنشین شدند، چنین

شرایطی، ضرورت طراحی یک «جامعه ايمن» و عاری از بحران‌های شالوده شکن، بر بنیان‌های روابط و

مناسبات سازواره و تعریف و تحدید شده میان ( ارزش‌ها، ایده‌آل‌ها ) و ( واقعیت‌ها، منافع ) و ( مصالح، درون)

و (برون، خودی) و ( دیگری، فرد ) و ( اجتماع، مردم ) و ( دولت، فرهنگ ) و ( اقتصاد، مذهب ) و ( سیاست ،

اهداف ) و ( قدرت، آزادی ) و ( قانون، ثبات ) و ( تغیر، کثرت ) و ( وحدت و... ) بیش از همیشه، در سپهر

اندیشه و تدبیر نخبگان و دولت مردان نشاند.

نویسنده : دکترمرتضی اشرافی




تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1396 | | نويسنده : آتنا ولی زاده |